یکی از مشکلات کشور بهویژه بخش راه و شهرسازی، طولانی و گران شدن پروژههای عمرانی این بخش است که سالها بهعنوان دغدغه اصلی مدیران مربوطه بوده و علاوه بر خسارت سنگین به منابع مالی، سبب کاهش اعتماد مردم به دولت شده است. وجود تأخیرات چند ساله بلکه در مواردی چند دهه، نمونه هایی برای نمایش ناکارآمدی بخش برنامه ریزی تبدیل شده است. در این مقاله به بررسی شاخص زمان و شاخص هزینه 30 پروژه عمرانی در حوزهی راه، راهآهن، آزادراه و ساختمان سد و ثبت درس آموخته های مربوط به آنها، پرداخته شده است. مشکلاتی که منجر به افزایش زمان و هزینه تمام شده نسبت به پیش بینی اولیه شده اند در قالب پنج گروه، شامل مشکلات مرتبط با اجرا، مشکلات مرتبط با صلاحیت عوامل، مشکلات مرتبط با مالی و تأمین مالی، مشکلات مرتبط با مطالعه و طراحی و مشکلات مرتبط با مسائل قراردادی، دسته بندی شده و با استفاده از روش دیمتل، مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده، مشکلات مرتبط با صلاحیت عوامل، مشکلات مرتبط با مطالعه و طراحی و مشکلات مرتبط با مالی و تأمین مالی به ترتیب تأثیرگذارترین و مشکلات مرتبط با اجرا و مشکلات مرتبط با مسائل قراردادی، تأثیرپذیرترین مشکلات منجر به تأخیرات پروژه ها هستند.